قسمت چهاردهم فصل 4 علوم تجربی هشتم

 

سلول شوان، میلین و گره رانویه

 

 

سلول شوان(schwann cell):دور تا دور هر آکسون را در طول مسیرش سلول هایی می پوشانند که به آن ها سلول های شوان(Schwann cell) می گویند. در هر یک میلیمتر طول هر آکسون حدود ده سلول شوان وجود دارد. اینها سلول های محافظ عصب هستند.

 

غلاف میلین یا میلین(Myelin):سلول های شوان صفحه هایی را درست میکنند که به آن میلین (Myelin)میگویند. میلین مانند یک چسب نواری که دور حلقه مرکزی پیچیده شده دور آکسون میپیچد و به همین خاطر به آن غلاف میلین هم میگویند.

 

گره رانویه:گره رانویه فرو رفتگی‌های غشای میلین در تار های عصبی است. در واقع فواصلی در رشته های عصبی که در آنها غلاف میلین وجود ندارد، گره رانویه نام دارد. هدایت پیام عصبی در این رشته از گرهی به گره دیگر است. این گره‌ها شتاب پتانسیل کار از یک گره به گره بعدی را افزایش می‌دهد. بدلیل وجود گره رانویه در تار های عصبی میلین دار سرعت هدایت پتانسیل کار در این تارها از سایر تارهای عصبی بیشتر است. هدایت پیام عصبی در تارهای عصبی میلین دار از یک گره رانویه به گره بعدی صورت می‌گیرد و بصورت جهشی است وهمین امر موجب می‌شود که هدایت پیوسته با سرعت ۵/۰ متردر ثانیه انجام شود. هدایت پیام عصبی در تارهای عصبی بدون میلین بسیار آهسته تر و با سرعت ۱۲۰ متر در ثانیه صورت می‌گیرند.



موضوعات مرتبط: زیست شناسی ، درسنامه ، ،

برچسب‌ها:
[ سه شنبه 1 دی 1394برچسب:فصل 4 علوم تجربی هشتم, ] [ 13:33 ] [ محمد حسین متان ]
[ ]

فصل اول علوم هشتم (مخلوط و جداسازی مواد){قسمت هفتم}

pH (پی اچ)

پی‌اچ یا پ هاش (به انگلیسی: pH)مخفف potential of hydrogen) )یک کمیت لگاریتمی که میزان اسیدی یا بازی بودن مواد را مشخص می‌کند.


 


 

بررسی غلظت یون هیدروژن در اواخر سده نوزدهم برای برخی از صاحبان صنایع شیمیایی اهمیت ویژه‌ای پیدا کرد. به عنوان مثال غلظت یون هیدروژن در طول فرایند تخمیر و فعالیت مخمرها اثر می‌گذارد و لازم که غلظت یون هیدروژن دایماً مورد بررسی قرار گیرد. از طرفی چون غلظت یون هیدروژن معمولاً عددی بسیار کوچک است و کار کردن با آن دشوار است، نخستین بار سورِن سِن دانشمند دانمارکی در سال ۱۹۰۹ میلادی مقیاسی به نام pH را بنا کرد که بنا به تعریف، pH برابر منفی لگاریتم مبنای ۱۰ غلظت مولی یون هیدروژن فعال در محلول است.

 

 

pH بیشتر از 7=باز

 

 

pH کمتر از 7=اسید

 

pH=7=خنثی

ادامه پست در ادامه مطلب...



موضوعات مرتبط: شیمی ، ،

برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ سه شنبه 1 دی 1394برچسب:فصل اول علوم هشتم (مخلوط و جداسازی مواد), ] [ 12:27 ] [ محمد حسن متان ]
[ ]

فصل نهم علوم هشتم ، بخش اول : الکتریسیته ساکن

واژه الكتريسيته از نام يوناني «الكترون» به معناي «كهربا» گرفته شده است. براي بررسي الكتريسيته، ابتدا بايد با كميتي به نام «بار الكتريكي» آشنا شويم.

وقتي ميله اي پلاستيكي را با پارچه پشمي مالش مي دهيم، به علت مالش ميله به پارچه، در ميله تغييري ايجاد مي شود و ميله خاصيت جديدي را پيدا مي كند. از اين رو تكه هاي كوچك كاغذ را جذب  مي كند. در اين صورت مي گوييم ميله داراي بار الكتريكي شده است. در واقع مالش سبب ايجاد بار الكتريكي در اجسام مي شود و علت آن جا به جایی الکترون ها بین میله و پارچه است.

دو نوع بار الكتريكي وجود دارد.بنجامین فرانكلين فيزيكدان آمريكايي براي تشخيص بارهاي الكتريكي از يكديگر آن ها را منفی و مثبت نامگذاري كرد. پروتون ها در هسته اتم بار مثبت و الکترون ها بار منفی دارند. نوترون ها بدون بار تلقی می شوند.

دو قاعده ي اساسي الكتريسيته درباره نيروهايي كه دو جسم باردار به يكديگر وارد مي كنند:

1- دو جسم كه بار الكتريكي همنام دارند(هر دو منفي، يا هردو مثبت) بر يكديگر نيروي رانشي وارد مي كنند.                               

                                                    Image result for ‫رانش بارهای همنام‬‎

2- دو جسم كه بار الكتريكي غير همنام (يكي منفي و ديگري مثبت) دارند، بر يك ديگر نيروي ربايشي وارد مي كنند.

                                                     Image result for ‫رانش بارهای همنام‬‎

مقدار بار الكتريكي پروتون و الكترون يكسان است. بار الكتريكي الكترون و پروتون كه كوچكترين بارالكتريكي به شمار مي آيد بار پايه ناميده مي شود و با نماد e نمايش داده مي شود. يكاي اندازه گيري بارالكتريكي كولن (c) نام دارد و مقدار آن برابر است با:      

e = ۱/۶ x ۱۰-۱۹ C               

بار الكترون با e- و بار پروتون با e+ نشان داده مي شود.

در يك اتم در حالت عادي پروتون ها هميشه با تعداد الكترون ها برابر است،در نتيجه، چون اتم در حالت عادي داراي دو نوع بار الكتريكي مثبت و منفي به مقدار مساوي است، اتم از نظر بارالكتريكي خنثي است.

اتم چگونه داراي بار الكتريكي مي شود:

الف) اگر از اتم، الكتروني جدا شود، چون تعداد پروتون هاي آن از تعداد الكترونهايش بيش تر مي شود. داراي بار الكتريكي مثبت مي شود.

ب) اگر تعدادي الكترون به يك اتم افزوده شود، چون تعداد الكترونهاي آن از تعداد پروتون هايش بيش تر  مي شود. داراي بارالكتريكي منفي مي شود.

نكته: اگر جسمي بر اثر دادن يا گرفتن الكترون، بار الكتريكي پيدا كند مي توان نوشت: q=n.e

q = بارالكتريكي بر حسب كولن

 n= تعداد الكترونهاي مبادله شده

 e= بار هر الكترون

** باردار شدن اتم ها فقط از طريق انتقال الكترون انجام مي شود و پروتون ها در اين كار نقشي ندارند، زيرا پروتون ها ذرات سنگيني هستند كه با نيروي بسيار زيادي در هسته ي اتم نگه داشته شده اند و نمي توان آن ها را به راحتي الكترون از اتم جدا كرد.

نیروی الکتریکی

نيرويي كه اجسام داراي بار به يكديگر وارد مي كنند، نيروي الكتريكي مي ناميم که گاهي ربايشي و گاهي رانشي است.

نیرو ی بین دو بارالکتریکی = ثابت کولن × حاصل ضرب دو بار ÷ مجذور فاصله

پايستگي بار الكتريكي

مي دانيم كه براي بارداركردن يك جسم بايد تعدادي الكترون به آن بدهيم و يا از آن بگيريم. در اين مبادله  الكترون ها، هيچ گاه الكتروني توليد نمي شود و يا از بين نمي رود بلكه الكترون ها تنها از جسمي به جسم ديگر منتقل مي شوند. لذا با توجه به اينكه الكترون داراي مقدار معيني بار الكتريكي است، مي توان گفت:

"بار الكتريكي به وجود نمي آيد و از بين نمي رود، بلكه از جسمي به جسم ديگر منتقل مي شود."

اين اصل "پايستگي بار الكتريكي" ناميده مي شود.

مواد جامد را بر اساس رساناي الكتريكي آن به سه گروه رسانا، نيمه رسانا و نارسانا تقسيم بندي می کنند:د

1- رسانا :در بعضي از مواد جامد الكترونهاي آخرين لايه هر اتم (الكترونهاي آزاد) مي توانند به آساني با گرفتن اندكي انرژي از اتم خود جدا شده و در داخل ماده جامد آزادانه جابه جا شوند. جابه جايي الكترون موجب رسانش الكتريكي ماده مي شود. اين گونه مواد را رساناي الكتريكي مي ناميم. جسم هايي مانند مس و ساير فلزات كه به علت داشتن الكترون آزاد، بار الكتريكي درون آن ها شارش مي كند رسانا مي نامند.

2- نارسانا : در مواد جامد ديگر، الكترون ها براي رها شدن از اتم يا مولكول خود، انرژي زيادي لازم دارند و چون معمولا اين انرژي را به دست نمي آورند نمي توانند آزادانه جابه جا شوند، اين گونه مواد را نارساناي الكتريكي (عايق يا دي الكتريك) مي نامند.

جسم هايي مانند ميله پلاستيكي و شيشه اي كه الكترون ها نمي توانند در آن ها آزادانه حركت كند و در نتيجه بار الكتريكي را از خود عبور نمي دهند، نارسانا مي نامند.

3- نیم رسانا : دسته ديگري از مواد وجود دارند كه در آن ها مقدار كمي الكترون به دليل ارتعاش هاي گرمايي يا عوامل ديگر، انرژي لازم براي رها شدن را به دست مي آورند و در رسانش الكتريكي شركت مي كنند. اين مواد را نيمه رسانا مي ناميم. سيليسيوم وژرمانيوم از اين گروه مواد هستند. از نيم رسانا در ساختمان ديود، ترانزيستور و مدارهاي الكتريكي استفاده مي شود.

**وقتي به يك جسم نارسانا بار التريكي داده مي شود، بار در محل داده شده بـه جـسـم باقي مي ماند و در جسم جابه جا نمي شود ولي وقتي به جسم رسانا بارالكتريكي داده مي شود آن بارالكتريكي در محل داده شده ساكن نمي ماند و در سطح خارجی جسم توزيع مي شود. در يك جسم رساناي باردار در مكان هاي برجسته و تيز, تجمع بار بيش تر از ساير نقاط است.

الكتروسكوپ، آشكار ساز الكتريكي:

الكتروسكوپ وسيله اي است داراي يك ورقه ي طلا يا آلومينيوم كه روي يك تيغه فلزي قرار دارد. تيغه فلزي به يك كلاهك رسانا متصل شده است كه مجموع كلاهك، تيغه ي فلزي و ورق طلا در يك قاب عايق دارد.

الكتروسكوپ برای پاسخ به موارد زير مورد استفاده قرار مي گيرد:

1- آيا جسم داراي بار الكتريكي است؟

2- جسم چه نوع باري دارد؟

3-جسم رساناست يا نارسانا؟

1) تشخيص وجود بار در اجسام به وسيله الكتروسكوپ

جسم را به آرامي به كلاهك الكتروسكوپ بدون باري نزديك مي كنيم و نزديك كلاهك نگاه می داريم. اگر جسم داراي بار الكتريكي باشد،با نزديك كردن آن الكترونهاي آزاد الكتروسكوپ تحت تاثير نيروهاي رانش و ربايش آن جابه جا شده و ورقه ها بارهاي همنام پيدا مي كنند و از هم جدا مي شوند. در صورتيكه جسم بدون بار الكتريكي باشد در ورقه ها هيچ تغييري مشاهده نمي شود.

2) تعيين نوع بارالكتريكي جسم

اگر الكتروسكوپ داراي بارالكتريكي باشد، وقتي ميله اي با بارالكتريكي غير هم نام به كلاهك الكتروسكوپ نزديك كنيم، زاويه دو ورقه طلا كم مي شود و اگر ميله اي با بار الكتريكي هم نام به كلاهك الكتروسكوپ نزديك كنيم، زاويه دو ورق طلا زياد مي شود. 

3)جسم رساناست يا نارسانا

براي آنكه تعيين كنيم جسم رساناست يا نارسانا، هرگاه آن را به كلاهك الكتروسكوپ باردار تماس دهيم، اگر جسم رسانا باشد، قسمتي از بارهاي الكتريكي الكتروسكوپ به جسم منتقل شده و فاصله، دو ورقه طلا از هم كم مي شود و اگر جسم نارسانا باشد، بارالكتريكي به جسم منتقل نشده و فاصله ي ورقه ها از هم تغييري نمي كند.

ايجاد بار در الكتروسكوپ :

1- ايجاد بار توسط تماس:

وقتي ميله اي باردار را به كلاهك الكتروسكوپ تماس مي دهيم، قسمتي از بارهاي الكتريكي به كلاهك دستگاه منتقل مي شود.

در اين صورت الكتروسكوپ داراي بارالكتريكي مي گردد و بارهاي الكتريكي در آن پخش مي شود و ورقه هاي طلا داراي بارهاي الكتريكي هم نام شده و يكديگر را دفع مي كنند و از هم دور مي شوند.

2- ايجاد بار توسط القاء:

اجسام رسانا در اثر مالش باردار مي شوند اما بار آن ها به راحتي مي تواند به دست ما انتقال يابد و در آن ها باقي نمي ماند. معمولا در اجسام رسانا از روش القا استفاده مي شود. در اين روش يك جسم رسانا را بدون تماس با آن باردار مي كنيم.

  مراحل باردار كردن يك كره رسانا از طريق القا:         

                                                       Image result for ‫القای الکتریکی‬‎

الف) با نزديك ميله پلاستيكي باردار الكترونهاي آزاد كره به سمت راست حركت كرده و در سمت چپ كره بار مثبت به وجود مي آيد.

ب) با تماس كره به زمين، الكترونهاي آزاد از كره به زمين جاري مي شوند و بارهاي مثبت به دليل جاذبه بارهاي منفي ميله پلاستيكي جابه جا نمي شوند.

پ) تماس كره با زمين قطع مي شود(در مجاورت ميله باردار)

ت) با دور كردن ميله پلاستيكي از كره بارهاي مثبت در سطح كره پخش مي شوند.

آذرخش (صاعقه):

ابرها به علت مالش به هوا يا كوه هاي بلند و يا القاي الكتريكي، داراي بارمثبت و يا منفي مي شوند. در بيش تر موارد، قسمت رو به پايين ابر (نزديك زمين) داراي بارمنفي و قسمت بالاي آن داراي بار مثبت   مي شود، اگر دو ابر چنان به هم نزديك شوند كه قسمت هايي از آن ها كه داراي بارهاي ناهمنام است، مجاور هم قرار گيرند، امكان دارد تخليه الكتريكي بين دو ابر صورت گيرد، كه معمولا با جرقه هاي بزرگ توليد گرما و صدا همراه است.
اين عمل را تخليه الكتريكي مي نامند. به تخليه ي الكتريكي بين ابروزمين «آذرخش يا صاعقه» گفته مي شود.

برق گير يا رساناي آذرخش

آذرخش پديده ي بسيار خطرناكي است. زيرا در اثر شارش ناگهاني و بسيار عظيم بارالكتريكي انرژي زيادي را آزاد مي كند. اين پديده مي تواند به ساختمان ها و ... خسارت هاي جدي وارد سازد.

براي حفاظت ساختمان ها در برابر آذرخش، از وسيله اي به نام برق گير استفاده مي كنند.

برق گير كابل ضخيمي با نوك تيز است. قسمت نوك تيز برق گير را در بالاترين نقطه ي ساختمان نصب  مي كنند و انتهاي كابل آن را در اعماق مربوط به زمين قرار مي دهند، تيزي نوك كابل سبب مي شود كه در صورت به وجود آمدن آذرخش، خسارتي به ساختمان وارد نشود.

                                                         Image result for ‫برق گیر‬‎

 

 



موضوعات مرتبط: فیزیک ، درسنامه ، ،

برچسب‌ها:
[ دو شنبه 30 آذر 1394برچسب:فیزیک , الکتریسیته ساکن, ] [ 17:34 ] [ ارشیا کلانی ]
[ ]

فصل اول علوم هشتم (مخلوط و جداسازی مواد){قسمت نهم}

انحلال پذیری

 

به بیشترین مقدار ماده ای که در یک دمای معین در 100 گرم حلال یا 100 گرم آب حل می شود انحلال پذیری یا قابلیت حل شدن می گویند و به محلول ایجاد شده محلول سیر شده (اشباع) می گویند.

 

محلول سیر شده(اشباع): اگر حل کردن شکر در آب را ادامه دهیم به جایی می رسیم که دیگر شکر در آب حل نمی شود به چنین محلولی سیرشده می گوییم.


محلول فرا سیر شده(فوق اشباع): اگر حلال را گرم کنیم مقدار بیشتری از حل شونده را در خود حل خواهد کرد به این محلول فوق اشباع یا فراسیر شده می گویند بنابراین افزایش دما سبب افزایش انحلال پذیری می شود. اگر چنین محلول هایی سرد شوند مقداری از ماده حل شده بصورت بلور از محلول جدا می شود یعنی قابلیت حل شدن با کاهش دما کم می شود.

 

محلول سیر نشده(غیر اشباع): محلولی که هنوز می تواند حل شونده در خود حل کند.


انحلال پذیری گازها: گازها هم مانند جامدات و مایعات در آب حل می شوند، ماهی ها از اکسیژن محلول در آب استفاده می کنند. کربن دی اکسیدکربن حل شده در نوشابه از ایجاد تغییرات شیمیایی نامطلوب در نوشابه جلوگیری می کند.
نکته: انحلال پذیری گازها با افزایش دما، کاهش می یابند.

برای دیدن ادامه پست به ادامه مطلب بروید...

 



برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ دو شنبه 30 آذر 1394برچسب:فصل اول علوم هشتم (مخلوط و جداسازی مواد), ] [ 12:43 ] [ محمد حسن متان ]
[ ]

فصل اول علوم هشتم (مخلوط و جداسازی مواد){قسمت هشتم}

جداسازی اجزای محلول ها

تبلور

این روش بیشتر برای جدا سازی محلولهایی بکار می رود که حلال مهم است در این روش بجای گرم کردن سرد می کنند چون اغلب مواد با کاهش دما انحلال پذیری آنها کم می شود.

اساس جدا سازی با این روش تفاوت در میزان انحلال پذیری مواد در دما های متفاوت است.

تقطیر  ساده

به مراحل متوالی تبخیر و میعان تقطیر می گویند. این روش برای جدا سازی محلول هایی است که اختلاف نقطه جوش آن ها نسبتا زیاد است مثل آّب و الکل.

در جدا سازی آب و الکل دمای دماسنج در دو نقطه ثابت می ماند. (اولی در بالا تر از   درجه 78زیرا نقطه جوش الکل 78 درجه است و بعدی در 100 درجه زیرا نقطه جوش آب است)

تقطیر توسط دستگاهی به نام مُبَرِد صورت میگیرد.

 

 

تقطیر جزء به جزء

تقطیر جزء به جزء: اگر اختلاف نقطه جوش در مایع نسبتا کم باشد و با تقطیر ساده نتوان جدا کرد از جداسازی به روش جزء به جزء استفاده می کنیم. مثلا در کارخانه های پتروشیمی برای جداسازی اجزای نفت خام با روش تقطیر جزء به جزء در پالایشگاه ها انجام می گیرد.

نکته: در این روش جداسازی هیدرو کربن های سبک که نقطه جوش کمتری دارند از بالای برج تقطیر جدا می گردند مثل گاز شهری ، بنزین، نفت سفید و هیدروکربن هایی که دمای جوش آن ها زیاد است از پایین برج تقطیر جدا می گردند مثل قیر و ته مانده.

نکته: برای اینکه اجزای هوا را از هم جدا کنیم ابتدا تحت فشار زیاد و دمای پایین که همزمان انجام میگیرد هوا را مایع می کنند سپس با تقطیر جزء به جزء اجزای آن را از هم جدا می کنند. مثلا هوا در دمای 200- درجه سلسیوس جدا می شود و نیتروژن و اکسیژن به ترتیب در دما های 196- و 183- درجه سلسیوس جدا می شوند و بقیه گاز ها هم به همین ترتیب جدا می شوند.

برای دیدن ادامه پست به ادامه مطلب بروید...

 



برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ دو شنبه 30 آذر 1394برچسب:فصل اول علوم هشتم (مخلوط و جداسازی مواد), ] [ 12:30 ] [ محمد حسن متان ]
[ ]

فصل اول علوم هشتم (مخلوط و جداسازی مواد){قسمت هفتم}

محلول ها

محلول ها در زندگی روزمره ما نقش بسیار مهمی را بازی می کنند. غذایی که می خوریم تا وقتی به صورت محلول در نیامده باشد، جذب بدن نمی شود. بسیاری از دارو باید به صورت محلول در خون باشند تا بتوانند به عضو بیمار اکثر تغییرات شیمیایی وقتی روی می دهند که مواد واکنش دهنده، محلول باشند. ن.شابه ها، شربت ها و...، همه مواردی از محلول ها و کاربرد آن ها هستند.

برای دیدن انواع محلولها به ادامه مطلب بروید...

 



برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ دو شنبه 30 آذر 1394برچسب:فصل اول علوم هشتم (مخلوط و جداسازی مواد), ] [ 12:22 ] [ محمد حسن متان ]
[ ]

قسمت دوازدهم فصل 4 علوم تجربی هشتم

 

 



موضوعات مرتبط: زیست شناسی ، درسنامه ، ،

برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ جمعه 27 آذر 1394برچسب:فصل 4 علوم تجربی هشتم, ] [ 21:48 ] [ محمد حسین متان ]
[ ]

قسمت یازدهم فصل 4 علوم تجربی هشتم

نورون

سلول عصبی، واحد دستگاه عصبی می‌باشد. به هر سلول عصبی یک نورون می‌گویند. بافت عصبی در واقع از مجموعه‌ای از سلولهای عصبی یا نورون و سلولهای گلیا تشکیل شده است. نورونها دارای اشکال و اندازه‌های مختلفی می‌باشند. دستگاه عصبی (Nervous system) از دو نوع سلول تشکیل شده است:
*سلول عصبی بنام نورون (Neuron) که واحد عملی دستگاه عصبی است.                                                                                                                              *سلول غیر عصبی بنام نوروگلیا (Neuroglia) یا گلیوسیت (Gliocyte) که سلول پشتیبان محسوب می شود.



موضوعات مرتبط: زیست شناسی ، درسنامه ، ،

برچسب‌ها:
[ جمعه 27 آذر 1394برچسب:فصل 4 علوم تجربی هشتم, ] [ 21:39 ] [ محمد حسین متان ]
[ ]

فصل اول علوم هشتم (مخلوط و جداسازی مواد){قسمت ششم}

روش های جداسازی مخلوط های معلّق

 

هدف از جداسازی، حذف مزاحمت‌ها ، غلیظ کردن محلول مورد نظر و یا سایر موارد است. برای جداسازی از اختلاف در خصوصیات فیزیکی استفاده می‌شود، مثل فراریت ، حلالیت و ضریب تقسیم مواد  و ... . در آنالیز و جداسازی مواد مختلف از تکنیک‌های ویژه‌ای برحسب نوع و ساختار مواد و مخلوط‌ها استفاده می‌شود که برخی از آنها که معروف بوده و حائز اهمیت بیشتری هستند، در ادامه مطلب می آموزیم.

برای دیدن روش های جداسازی مخلوط های معلق به ادامه مطلب بروید...

 



برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ جمعه 27 آذر 1394برچسب:فصل اول علوم هشتم (مخلوط و جداسازی مواد), ] [ 21:20 ] [ محمد حسن متان ]
[ ]

قسمت دهم فصل 4 علوم تجربی هشتم

 

 

دستگاه عصبی محیطی

دستگاه عصبی محیطی شامل اعصاب مغزی، اعصاب نخاعی و دستگاه عصبی خودمختار است.

 

1-اعصاب مغزی

الف)عصب بویایی ( olfactory nerve):در عمل بویایی دخالت دارد.

ب)عصب بینایی(optical nerve):در عمل دیدن (بینایی) دخالت دارد.

 

 

ج)عصب محرکه چشم(اوکولوموتور) (oculomotor nerve) :در زمان تابیدن نور به چشم، باعث تنگ شدن مردمک چشم می‌شود.

د)عصب قرقره‌ای(تروکلئار) (trochlear nerve ): باعث ثابت ماندن کره چشم در یک سمت می‌شود.

 

ه)عصب سه قلو(تریجمینال) (trigeminal nerve): رشته حسی این عصب، الیاف حسی صورت را تامین می‌کند. انشعابات رشته حرکتی این عصب، به عضلات جوشی صورت، عصب می‌دهند.

 

و)عصب اشتیاقی(ابدوسنس) (abducens nerve):این عصب باعث می‌شود که چشم‌ها در کره چشم در موقعیت‌ مناسبی قرار گیرند.

 

ز)عصب چهره ای (ابدوسنس)  (facial nerve):انشعابات این عصب رشته‌های حرکتی عضلات صورت و گوش‌ها را تامین می‌کنند.

 

ل) عصب  تعادلی-شنوایی(وستیبولوکوکلئار) (vestibulocochlear nerve):در عمل شنوایی و تعادل بدن دخالت دارد.

 

م)عصب زبانی- حلقی(گلوسوفارینژیال) (glossopharyngeal nerve):این عصب موجب فعالیت حرکتی حلق و حنجره می‌شود.

 

ن)عصب واگ(vagus nerve):انشعابات این عصب به حلق، حنجره و دستگاه گوارش می‌روند.

 

و)عصب فرعی (اکسسوری) (accessory nerve):حرکتعضله جناغی چنبری پستانی (عضله درازی که به طور مایل در جلوی گردن قرار دارد.)و عضله ذوزنقه (عضله پهنی که بلافاصله زیر پوست ناحیه پشت گردن و نیم فوقانی تنه قرار دارد).

 

ی)عصب زیرزبانی(هیپوگلوسال)  (hypoglossal nerve) :این عصب، رشته‌های حرکتی زبان را تامین می‌کند.

 

 

2-اعصاب نخاعی:

در انسان ها ۳۱ جفت عصب نخاعی وجود دارد که از راه سوراخ‌های بین مهره ای ستون مهره‌ها بیرون می‌آیند. اعصاب نخاعی به صورت زیر تقسیم بندی و نامگذاری می‌کنند:

 

الف)اعصاب گردنی (cervical nerves):این اعصاب ۸ جفت هستند که از C۱ تا C۸ نامگذاری شده‌اند. اولین زوج از بین استخوان پس سری (occipital bone)و مهره اطلس خارج می‌شود.

 

ب)اعصاب سینه‌ای (thoracic nerves):این اعصاب ۱۲ جفت می‌باشند که از T۱ تا T۱۲ نامگذاری شده‌اند.

 

ج)اعصاب کمری (lumbar nerves):این اعصاب ۵ جفت می‌باشند که از L۱ شماره تا L۵ نامگذاری شده‌اند.

 

د)اعصاب خاجی (sacral nerves):این اعصاب ۵ جفت می‌باشند که از S۱ تا S۵ نامگذاری می‌شوند.

 

ه)یک جفت عصب دنبالچه‌ای کوکسیژیال (Coccygeal):که از بین مهره اول و دوم دنبالچه‌ای خارج می‌شود.

 

       

این دستگاه، بخشی از دستگاه عصبی محیطی است که اعمال احشای بدن را کنترل می‌کند. این دستگاه، به کنترل فشار خون، حرکات و ترشح دستگاه گوارش، عمل عرق کردن، کنترل درجه حرارت بدن، دفع مدفوع و ادرار کمک می‌کند. بعضی از این اعمال، تقریبا به طور کامل و بعضی دیگر به طور نسبی، بوسیله دستگاه عصبی خودمختار کنترل می‌شوند.


 

اجزای دستگاه عصبی خودمختار

الف)دستگاه عصبی سمپاتیک:شامل طناب عصبی زنجیر مانند است که دارای گره‌های عصبی فراوان است. این طناب‌های عصبی، از قاعده جمجمه در دو طرف ستون مهره‌ها به پایین کشیده شده است و تا استخوان خاجی ادامه دارد. گره‌های مزبور، جفت هستند و از قسمت جلو به عقب در نواحی گردن، سینه، کمر، لگن و ناحیه خاجی وجود دارند. این گره‌ها به وسیله رشته‌های ارتباطی، به نخاع و سپس به وسیله نخاع با دستگاه عصبی مرکزی مربوط می‌شوند.
بعضی از عقده‌های سمپاتیک که در مجاورت اندام‌های مختلف قرار گرفته‌اند با دو زنجیر طناب عصبی سمپاتیک در ارتباط هستند که عبارتند از:
1.شبکه قلبی:در قاعده قلب قرار دارد و به قلب و ریه عصب می‌فرستد.
2. شبکه خورشیدی:در پشت معده قرار دارد و به اندام‌های حفره شکمی، عصب می‌فرستند.
3. شبکه هیپوگاستریک:در جلوی استخوان خاجی قرار دارد و به اندام‌های حفره لگنی عصب می‌فرستد.
وظیفه دستگاه عصبی سمپاتیک:
این دستگاه به ماهیچه‌های قلب، ماهیچه‌های دیواره رگ‌های خونی و احشا (معده، لوزالمعده و روده‌ها) عصب می‌فرستد.
همچنین به غدد غرق و ماهیچه‌های غیرارادی پوست، عصب می‌دهد و قابلیت ارتجاعی تمام ماهیچه‌های ارادی و غیرارادی را حفظ می‌کند.
ب)دستگاه عصبی پاراسمپاتیک: دستگاه خودکار، ضمیمه ایست که از طریق زوج‌های اعصاب مغزی شماره 3، 7، 9، 10 و همچنین از قسمت خاجی نخاع خارج شده است و به اندام‌های مورد نظر وارد می‌شوند. رشته‌های عصبی موجود در (عصب سری شماره 3) میگنا دات آر،به ماهیچه‌هایی که مسئول تنگ و یا گشاد کردن مردمک چشم هستند، وارد می‌شوند. رشته‌های عصبی موجود در عصب سری شماره 7 به غدد اشکی و زیر فکی و رشته‌های عصبی موجود در عصب سری شماره 9 به غده بناگوشی می‌روند.
رشته‌های عصبی موجود در عصبی سری شماره 10 که عصب واگ نام دارد، به قلب، ریه‌ها، مری، معده، روده باریک، نیمه ابتدایی روده فراخ، کبد، کیسه صفرا، لوزالمعده و قسمت‌های بالایی میزنای می‌روند.


 



موضوعات مرتبط: زیست شناسی ، درسنامه ، ،

برچسب‌ها:
[ جمعه 27 آذر 1394برچسب:فصل 4 علوم تجربی هشتم, ] [ 21:3 ] [ محمد حسین متان ]
[ ]
صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد